شعر ولایی
و سیعلم الّذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون ...

786

 

می آید از گلوی جنونم صدا هنوز

واویلتا و شیون و یا لیتنا هنوز

هر روز ... روز دیگری امّا برای من ...

انگار تازه میشود آن ماجرا هنوز

آشوب در فضای دلم بی نهایت است ...

میجوشد از درون رگم ... کربلا هنوز

من آب را به یاد تو ناکام میکنم

یعنی : که مانده است اثری از وفا هنوز

 

 

 



برچسب‌ها: <-TagName->
[ جمعه 11 آذر 1390برچسب:کربلا , عشق , احساس , پیاده , حسرت دیدار , گریه , نذر, ] [ 12:7 ] [ سید عبدالرضا هاشمی ] [ ]

786

 

در دشت ز جسم بی سرت آشوب است

از خون گلوی اصغرت آشوب است

از ولوله العطش طفلانت ...

از شیوه ناز دخترت آشوب است

در ماریه آنجا که به خون میجوشد

اعضای علیّ اکبرت آشوب است

در علقمه آنجا که به خاک افتاده

دست قلم برادرت آشوب است

آنجا که میان جمع بی محرم ماند

تنها و غریب . خواهرت آشوب است

وقتی که به زیر نعل اسبان پاشید

از هم فقرات پیکرت آشوب است

آندم که میان قتلگه پای نهاد

با قد خمیده مادرت آشوب است

وقتی که به روی نیزه ها بالا رفت

در محضر زینبت سرت آشوب است

در بزم شراب در ستمخانه شام ...

در گوشه کاسه زرت آشوب است

تا هست خدا ز اشک اهل ملکوت

در صحن و سرای اطهرت آشوب است

 

 

شاعر : سید عبدالرضا هاشمی

تقدیم به حضرت صدیقه شهیده و حضرت سیدالشهدا ( علیهما السلام )

علی لعنت الله علی القوم الظالمین ...

 

این ندا از عالم بالا رسید

صد هزاران لعنت حق بر یزید

 

 



برچسب‌ها: <-TagName->
[ جمعه 11 آذر 1390برچسب:کربلا , حسین , عشق , زینب , آتش , خسته , عاشورا, ] [ 11:36 ] [ سید عبدالرضا هاشمی ] [ ]

786

 

آیم به قتلگاه که پیدا کنم تو را

امشب وداع هجرت فردا کنم تو را

جویم تو را قدم به قدم بین کشتگان

با شوق و اضطراب تمنّا کنم تو را

در حیرتم که از چه بجویم نشان تو

نی سر نه پیرهن ز چه پیدا کنم تو را ؟

بر گیرمت ز خاک و ببوسم گلوی تو

خود نوحه مادرانه چو زهرا کنم تو را

ریزم به حلق تشنه تو اشک چشم خویش

سیراب تا که ای گل حمرا کنم تو را

دشمن نداد آبت اگر غم مخور حسین

صحرا ز آب دیده چو دریا کنم تو را

ای آنکه زخمهای جگر سوز دیده ای

اکنون به آب دیده مداوا کنم تو را

خواهم که سیر بینمت امّا حسین من

کو صبر و طاقتی که تماشا کنم تو را ؟

شمع تو گشته ام که بسوزم برای تو

از عشق خویش قبله دلها کنم تو را

هر جا روم لوای عزایت به پا کنم

ماتم سرا ، سراسر دنیا کنم تو را

خون خداست خون تو پا مال کی شود ؟

در شام و کوفه محکمه بر پا کنم تو را

گویی حسان که می شنوم از گلوی تو

هر چیز خواهی از کرم اعطا کنم تو را

 

 

 

شاعر : استاد حبیب الله چایچیان ( حسان )

سلامتی استاد صلوات ...

 

 



برچسب‌ها: <-TagName->
[ چهار شنبه 14 ارديبهشت 1390برچسب:کربلا , عاشورا , قتلگاه , امام حسین , حضرت زینب , بوی سیب , ] [ 2:30 ] [ سید عبدالرضا هاشمی ] [ ]
درباره وبلاگ

از مژه قلم دارم و از اشک مرکّب تا عکس تو را نقش زنم بر صحف شب گریم به مه و سال و شب و روز مرتّب دست منو دامان تو یا حضرت زینب ( س )
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان شعر ولایی و آدرس jabraileshgh.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





امکانات وب

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 50
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 50
بازدید ماه : 1220
بازدید کل : 40664
تعداد مطالب : 80
تعداد نظرات : 17
تعداد آنلاین : 1

..